درود هموطن::يه روز يه ترک اسمش ستار خان بود، شايد هم باقر خان.. ؛خيلي شجاع بود،
خيلي نترس.. ؛ يکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزي براومدجونش رو گذاشت
کف دستش و سرباز راه مشروطيت و آزادي شد،فداکاري
کرد، براي ايران، براي من و توبراي اينکه ما يه روزي تو اين مملکت آزاد زندگي کنيم.::بهم سر بزن::خردنگهدارت
سلام
هورااااااااهوراااااااااااا.....چه عجب افتاب از كدوم ور طلوع كرده.....
ملت بي خوابي ميزنه به سرشون ميان سراغ داداششون....(حسوديمان شد)
اينكه شما يه بازديد داشته باشيد يا هزارتا كه كاملا حرفتون متين و منطقيه....
بابت لينكيدنم ممنون.....چه افتخار بزرگيه.....خيلي خوشحالم كرديد..
ولي اهاي لاله اين چه روزيه اين بيقرار همون حاجيه...من مي تونم هزار تا دليل بيارم....هي بگو نه.....